دخترآبانی

آن هنگام که چشم گشودم..............

دخترآبانی

آن هنگام که چشم گشودم..............

ابهام

جدیدا صداهای گنگ وجودم زیاد شده

 زمزمه هایی که برام آشنا نیست

              یه تحول خوش خیم یا یه فاجعه در انتظارمه؟؟؟ نمی دونم !!!!

بعضی وقتا خودم خودمو به جا نمی آرم

 

 

نظرات 10 + ارسال نظر
امیر جمعه 11 خرداد 1386 ساعت 01:33 ب.ظ http://www.sahel2007.blogsky.com

سلام
خیلی قشنگ مینویسی
تقریبا میشه گفت که با نوشته هات منظورتو خوب میرسونی ...
ولی اگه احساس میکنی که خیلی بیشتر از اون چیزی که باید بشنوی میشنوی ! شاید بخاطر اینه که اون چیزایی رو که باید نمیشنوی ! ;)
ابهام !
شاد باشی
فعلا

آلبالو خانوم جمعه 11 خرداد 1386 ساعت 02:27 ب.ظ http://chickenlittle.blogsky.com

شلام جوجوی قشنگم.. یکی از زنای وجودت گم شده.. پیداش کن گلی .. می دونی که ما ها هزاران زن داخل خودمون داریم..

مطرود جمعه 11 خرداد 1386 ساعت 07:13 ب.ظ http://matrood.blogsky.com

با سلام
بعضی وقتها خیلی از ماها خودمون رو نمیشناسیم چون اگر میشناختیم دنیا اینجوری نبود .
باز هم به شما سر خواهم زد
خوشحال میشم قدم سبزتون رو در کلبه من بگذارید
با سپاس .. مطرود ...

کوشیار جمعه 11 خرداد 1386 ساعت 11:30 ب.ظ

فکر می کنم این صداها دارن بهت هشدار می دن که به یه موضوع مهم تو وجودت یا زندگیت بی توجهی!!انشالله که یه تحول خوش خیم در انتظارته ;)

همیشه مسافر شنبه 19 خرداد 1386 ساعت 02:51 ق.ظ http://pkhaa.persianblog.com

درود بانو!
به سرزمین بلاگرها خوش اومدی!
اما کاشکی یه خبری هم به من میدادی.... :(

نادر شنبه 19 خرداد 1386 ساعت 01:06 ب.ظ

زمزمه ها همیشه هستن.شاید در هر زمانی باشن. مهم نیست همشونو باید شنید. باید فهمید و بعضیاشونو جدی گرفت:)
آینده خیلی هم مبهم نیست. باید ساختش. منتظر فاجعه یا تحول نباش این خودتی که میتونی هر کدومو انتخاب کنی!
بازم ابهام داری؟

آلبالو یکشنبه 20 خرداد 1386 ساعت 07:49 ب.ظ http://chickenlittle.blogsky.com

قربون اون موچای خوشمزت بشم گلی که هنوز مزه اش تو دهنمه.. گور بابای لباسم کردن.. بی خیال می شم. آی مهمونی جون میده واسه شیطونی!!

سرباز جمعه 25 خرداد 1386 ساعت 11:28 ب.ظ http://lifeworm.blogfa.com

سلام غریبه.


خوشبخت ترین آدم اونیه که
قبل از اینکه معنی بدست آوردن رو بفهمه؛
معنی از دست دادن رو درک کرده باشه.

آلبالو یکشنبه 27 خرداد 1386 ساعت 07:35 ب.ظ http://chickenlittle.blogsky.com

گلی اینا مال پنج شنبست تو آزمایشگاها!‌نه اون موقعی که من و تو تو دستشویی بودیم موهای کچل منو دیدی . اوند دختره که موهای منو دید تو راهرو یکی دیگست . تو اون موقع تو کلاس بیدی.. موچچچچچچچچچ

دوست جون دوشنبه 28 خرداد 1386 ساعت 04:56 ب.ظ

سلام گلم .

گاهی کلمه ها قادر به بیان احساسات آدمی نیستن و اون موقع س که به قول تو میشن : صداهای گنگ وجود یا زمزمه های نا آشنا !!
نگران نباش گلم ، میگذره ...
تو همونی هستی که همیشه بودی . یادت نره از این موقعیت ها واسه همه مون هست . تو که برخوردت با همه چیز چهار چوب خوب و درستی داره ، این یکی رو هم زیاد جدی نگیر تا همون نیلوفر خوب و گل و مهربون همیشگی بشی .
مراقب خودت باش هانی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد