بازگشت
وااااااااییییی که جه حالی میده وقتی میری تو یه انباری قدیمی وسایل گرد گرفته و پر از خاک رو جابجا می کنی و چیرایی رو پیدا می کنی که متعلق به یه زمانیه که ازش خیلی خاطره داری . بعد هم دلت باز میشه هم یه جورایی میگیره از اینکه چرا این همه مدت بهشون یه سری نزدی . امروز که اومدم تو نت به اینجا که سر زدم دقیقا همین حسو داشتم اولین کاری که کردم این بود که (به پیشنهاد امیر عزیر )یه پس گردنی به خودم زدم .